خوشبختانه برای پروژه های بزرگ، حداقل به شکل صوری و معمولا روی حاصل تحلیل (و نه روند تحلیل)، مستند سازی تحلیل جا افتاده است. اما صحبت من با خود شما و برای شخص شماست؛ چه در کار و چه در زندگی.
من برای مستندسازی تحلیل به کمک نقشه ذهن دلایل مهمی دارم:
- کمک به سامان داشتن روند تحلیل و کمک به هدایت روند تحلیل.
- قابل رویت کردن کل کار، تا هر چقدر که تا این لحظه کار شده است.
- کمک به شکل گیری کارهایی که باید انجام دهیم.
- کمک به مدیریت محدوده ی کار، که موارد لازم پوشش داده شده و موارد غیر ضروری را به اشتباه در نظر نگرفته باشیم.
- کمک به این که بدانیم چه کارهایی انجام داده ایم و چه کارهای دیگری باید انجام دهیم.
- کمک به ارزیابی کار خود، مثلا ارزیابی میزان پوشش وجوه مختلف.
- امکان اشتراک گذاری، و به ویژه برای مشورت با افراد صاحب نظر در موضوع مورد نظر و همچنین برای ارزیابی و بهبود آن توسط افراد مورد وثوق.
- امکان تقسیم کار و انجام کار تیمی.
- خود نموداری که درست می شود، خودش محصول است. خودش کل تحلیل و کل درک ما از موضوع را نشان می دهد.
- کمک به شکل گیری اقدامات ضروری که بعد از کل داستان تحلیل باید انجام دهیم. به ویژه برای طراحی.
- کمک به جایابی و تعیین محل، یافتههای تحلیل.
- حفظ کارهای انجام شده و پرهیز از رها شدن و یا فراموش شدن.
- امکان از سر گیری سریع موارد کنار گذاشته شده. مثلا برای ادامه تحصیل.
- امکان استفاده مجدد برای تحلیل موضوعات مشابه. مثلا برای تحلیل یک شراکت جدید؛ مثلا تحلیل مجدد بازار کار رشته خود.
تمرین
- برای انتخاب یک تور دو روزه با دوستان، یک نقشه ذهن از موضوعات مرتبط رسم کنید.
- بازار کار رشته خود را تحلیل کنید.