خوشبختانه برای پروژه های بزرگ، حداقل به شکل صوری و معمولا روی حاصل تحلیل (و نه روند تحلیل)، مستند سازی تحلیل جا افتاده است. اما صحبت من با خود شما و برای شخص شماست؛ چه در کار و چه در زندگی.

من برای مستندسازی تحلیل به کمک نقشه ذهن دلایل مهمی دارم:

  1. کمک به سامان داشتن روند تحلیل و کمک به هدایت روند تحلیل.
  2. قابل رویت کردن کل کار، تا هر چقدر که تا این لحظه کار شده است.
  3. کمک به شکل گیری کارهایی که باید انجام دهیم.
  4. کمک به مدیریت محدوده ی کار، که موارد لازم پوشش داده شده و موارد غیر ضروری را به اشتباه در نظر نگرفته باشیم.
  5. کمک به این که بدانیم چه کارهایی انجام داده ایم و چه کارهای دیگری باید انجام دهیم.
  6. کمک به ارزیابی کار خود، مثلا ارزیابی میزان پوشش وجوه مختلف.
  7. امکان اشتراک گذاری، و به ویژه برای مشورت با افراد صاحب نظر در موضوع مورد نظر و همچنین برای ارزیابی و بهبود آن توسط افراد مورد وثوق.
  8. امکان تقسیم کار و انجام کار تیمی.
  9. خود نموداری که درست می شود، خودش محصول است. خودش کل تحلیل و کل درک ما از موضوع را نشان می دهد.
  10. کمک به شکل گیری اقدامات ضروری که بعد از کل داستان تحلیل باید انجام دهیم. به ویژه برای طراحی.
  11. کمک به جایابی و تعیین محل، یافته‌های تحلیل.
  12. حفظ کارهای انجام شده و پرهیز از رها شدن و یا فراموش شدن.
  13. امکان از سر گیری سریع موارد کنار گذاشته شده. مثلا برای ادامه تحصیل.
  14. امکان استفاده مجدد برای تحلیل موضوعات مشابه. مثلا برای تحلیل یک شراکت جدید؛ مثلا تحلیل مجدد بازار کار رشته خود.

تمرین

  • برای انتخاب یک تور دو روزه با دوستان، یک نقشه ذهن از موضوعات مرتبط رسم کنید.
  • بازار کار رشته خود را تحلیل کنید.