• قبلا اهمیت ارائه را متذکر شده‌ام. و بازهم می‌گویم چون واقعا تأثیر گذار است.
  • هرکاری (بله هرکاری) که انجام می‌دهیم و هر شغلی (بله هر شغلی) که داشته باشیم، حداقل بخشی از آن ارائه است.
    • در کشاورزی، صنتعت، پزشکی، بازار، هنر و . . .
  • هر نقشی (بله هر نقشی) که داشته باشیم، حداقل بخشی از آن  ارائه است.
    • به عنوان فرزند، والدین، همسر، شهروند، همکار، همسایه و . . .
  • هر کسی (بله هرکسی) که مخاطب ما باشد، حداقل بخشی از عملکرد ما در قبال او ارائه است.
    • ارباب رجوع، رئیس، مرئوس، فرمانده، فامیل، دوست و . . .


  • نکته‌ای که اینجا می‌خواهم اضافه کنم، تأکید روی ارائه مناسبتر برای مخاطبان نزدیکتر است.
  • برای مثال: 
    • موقعی که فرد می‌خواهد سرکار یا مهمانی برود، دوش می‌گیرد و به سر و وضع و لباس خود رسیدگی می‌کند. آراسته می‌رود. در حالی که چه بسا در روز تعطیل که قرار است پیش همسر خود باشد، بوی لطیف می‌دهد. به نظرم این اشتباه است.
    • یا وقتی خود فرد تنهاست، برای نامرتبی و ارائه‌ی بد، رکورد می‌زند. به نظرم این اشتباه است.
    • برای خانواده مهمان آمده است، آن‌ها را به زیبایی پذیرایی می‌کند، در حالی که همسر یا فرزند خود را کاملا کنار گذاشته است. به نظرم این اشتباه است.
    • خیلی با دوست خود صمیمی شده است و حالا به او فحش می‌دهد. به نظرم این اشتباه است.
    • کوزه‌گر است و از کوزه شکسته آب می‌خورد. به نظرم این اشتباه است.

  • در بین مخاطبان نزدیک، روی خود به عنوان نزدیکترین مخاطب خود، بیشتر تأکید می‌کنم.
    • ما مسؤلیت داریم که خودمان را عزیر بداریم. منظورم متشکر بودن از خود نیست.
  • و یک مخاطب نزدیکتر؛
    • از رگ گردن نزدیکتر.